شيرين زبونم

ارشامم اين پستو فارسي مينويسم تا همه عمق حس امشب مو حس كنن طبق عادت دارم واست بصه ميگم به قول تو يعني قصه يهو پا ميشي ميگي حموم ميام ميام حموم ميام ميام عزيزم جونم نميدوني چقد قند تو دلم اب شد اي خدا عاشق اين شيرين زبونياتم حتي اگه ٢كلمه باشه اين قصه حسني نگو يه دسته گل ميرم سراغ قصه خاله بزغاله شنگولو مننگول و مامان ميگه حبه انگورو ارشام دور باز نميكنن ارشام ميگه اخه تو كي انقدر بزرگ شدي ارشامم دلم تنگه اين روزا ميشه اخه من مست اين شيرين زبونياتم اين قدو بالآي كوچولو اين ناخناي كوچولو كه تا يكم ناخنت بلند ميشه ميگي مامان سوهان اخه عزيزم تو كي اين قد فهميدي عزيز دل مامان وقتي صبح بيدار ميشم ميبينم دقيقه بعد من مياي تو اتاق ميگي سلي يعني سلام اخ كه ميخوام سر تا پاتو بؤسه بارون كنم ولي نميشه چون پسرم خيلي گشنشه بايد صبحانه اماده كنم خدايا شكرت هزار بار واسه اين همه مهربوني كه به من دادي.